براساس چارچوب تحلیلی تدوین استراتژی ها، مرحله سوم از این فرایند مرحله تصمیم گیری است.
انتخاب و اولویت بندی استراتژی ها در این مرحله بسیار حائز اهمیت است. زیرا تمام استراتژی هایی که به واسطه طی کردن دو مرحله ورود اطلاعات و مرحله تحلیل و مقایسه تدوین شده اند، نیازمند صرف منابع اند و محدودیت منابع یکی از عوامل تاثیرگذار در اجرای استراتژی هاست.
در واقع مهمترین کارکرد اولویت بندي استراتژي ها کمک به تصمیم گیری به تخصیص صحیح منابع و تعیین ترتیب زمانی پیاده سازی استراتژی ها است.
در این مرحله توجه و درنظر داشتن خطاهاي ادراکی بسیار مهم است.
• خطاي هاله اي: یک خصوصیت، سایر خصوصیتها را تحتالشعاع قرار دهد و به علت وجود یک نکته منفی یا مثبت سایر وجوه نادیده گرفته شود.
• خطاي کلیشهاي: دستهبندي افراد بر اساس یک یا دو صفت خاص (سیاه و سفید دیدن)
• خطاي دفاع ادراکی: نادیده انگاشتن برخی محركها و ادراکهاي گیجکننده یا غیرقابل تصور (رد یا نادیده انگاشتن تهدیدات بینالمللی)
• خطاي ادراك انتخابی: تصور راجع به افراد یا وقایع طبق تجربیات گذشته و مطلوبیتهاي فردي
• خطاي اثر اولین برخوردها: پیشبینی رفتار افراد و وقایع بر اساس اولین برخورد با آنها (تصور اولیه مصاحبهکننده از برخورد دقایق نخست فرد مصاحبهشونده با وي)
روش هاي انتخاب و اولویت بندي استراتژي ها براساس نوع معیار به دو دسته تقسیم میشوند:
۱- روش هاي مبتنی بر معیارهاي غیرجبرانی شامل:
• روش حداقل قابل قبول خاص
• روش حداقل قابل قبول جامع
۲- روش هاي مبتنی بر معیارهاي جبرانی
• روش QSPM
• روش A.C.C.E.P.T
در روش های مبتنی بر معیارهای جبرانی کمبود یا نواقص یک شاخص توسط قوت شاخص یا شاخص هاي دیگر قابل جبران است. اما در روش هاي غیرجبرانی ارزیابی گزینه ها بر اساس یک معیار به صورت برشی و قاطع صورت می گیرد.
روش هاي مبتنی بر معیارهاي غیرجبرانی
در این تکنیک ها تلاش می شود با پایینترین سطح مدلسازي فرآیند تصمیمگیري اجرا شود. مهمترین تکنیک هاي غیرجبرانی عبارتند از:
روش حداقل قابل قبول جامع: در این روش براي هر یک از معیارها، استانداردي (حداقل قابل قبولی) تعیین میشود که آنها را سطح استاندارد مینامیم. استراتژی مقبول استراتژی است که در تمام اهداف، از سطح استاندارد عدول نکند.
روش حداقل قابل قبول خاص: در این روش براي هر یک از معیارها، استانداردي (حداقل قابل قبولی) تعیین می شود. استراتژی مقبول استراتژی است که در حداقل یکی از اهداف از سطح استاندارد عدول نکند.
روش هاي مبتنی بر معیارهاي جبرانی
ماتریس کمی برنامه ریزي استراتژیک (QSPM)
ماتریس کمی برنامه ریزي استراتژیک (Matrix Planning Strategic Quantitative) یکی از تکنیک ها و ابزارهاي بسیار شایع در ارزیابی گزینههاي استراتژیک و مشخص نمودن جذابیت نسبی استراتژیها است که در مرحله تصمیم گیري مورد استفاده قرار می گیرد.
QSPM از اطلاعات مرحله اول (ورود اطلاعات) و مرحله دوم (تحلیل و مقایسه) براي ارزیابی امکانپذیري و پایداري راهکارهاي پیشنهادي در مواجهه با شرایط محیطی و وضع موجود سازمانی استفاده مینماید. در واقع این ماتریس کمک میکند استراتژیهایی اولویت بالاتری بگیرند که با اجرای آن استراتژی از نقاط قوت و فرصت هایی بیشتری استفاده شود همچنین نقاط ضعف و تهدیدهای بیشتری پوشش داده شده و تحت کنترل قرارگیرند. در صورتی که در این ارزیابی یک استراتژي توان مواجهه با شرایط درون و برون سازمانی را نداشته باشد، باید از فهرست استراتژي هاي قابل اولویتبندي خارج شود. بدیهی است این ابزار نیز همانند بسیاري از ابزارهاي دیگر، براي استفاده بهینه نیازمند قضاوت مناسب و جامع نگرانه می باشد. در واقع تمام آنچه این ابزارها بطور بالقوه می توانند عرضه کنند براي بالفعل شدن نیازمند دانش و بینش کامل افرادي دارند که امتیازدهی را به عهده می گیرند.
در زیر به طور خلاصه گام هاي انجام این روش توضیح داده شده است.
گام اول: فرصتها و تهدیدات خارجی و قوتها و ضعفهاي داخلی شرکت را در ستون راست QSPM فهرست می نماییم. این اطلاعات باید مستقیماً از ماتریسهاي EFE و IFE یا SWOT حاصل شوند. حداقل ۱۰ عامل بحرانی موفقیت خارجی و ۱۰ عامل بحرانی موفقیت داخلی باید در ماتریس QSPM ارائه میشود.
گام دوم: براي هر عامل بحرانی موفقیت امتیازي در نظر گرفته می شود. این امتیازات با توجه به ماتریسهاي IFE و EFE می باشد و در ستون دوم در برابر عوامل بحرانی موفقیت قرار داده میشوند.
گام سوم: با در نظر گرفتن مرحله دوم چارچوب تدوین استراتژی، یعنی مرحله مقایسه و تحلیل، استراتژیهاي شدنی و قابل اجرا درنظر گرفته میشوند و آنها در ردیف بالاي ماتریس QSPM قرار می گیرند. در صورت امکان استراتژیهاي یک شکل را در یک دسته قرار می دهیم.
گام چهارم: امتیازهاي جذابیت (Score Attractiveness) را تعیین می نماییم و آنها را به صورت مقادیر عددي که نشان دهنده جذابیت نسبی هر استراتژي می باشند، تعریف می کنیم.
امتیاز جذابیت، با در نظر گرفتن هم زمان عوامل بحرانی موفقیت و طرح سوال زیر حاصل می شود:
«آیا این عامل در انتخاب استراتژي مذکور اثر می گذارد؟»
درصورتی که پاسخ به این سوال مثبت باشد، آنگاه آن استراتژي با این عامل کلیدي مقایسه میشود. امتیازهاي جذابیت باید بصورت خاص و با توجه به جذابیت نسبی هر استراتژي به استراتژي دیگر داده شود.
امتیازهاي جذابیت به شکل زیر می باشد:
جذاب نمی باشد. امتیاز ۱
تا حدودي جذاب است. امتیاز ۲
در حد قابل قبول جذاب است. امتیاز ۳
بسیار زیاد جذاب است. امتیاز ۴
در صورتی که پاسخ به سوال قبل منفی باشد ، نشان می دهد که عامل بحرانی موفقیت بر استراتژي اثر ندارد، لذا امتیازي براي آن استراتژي و یا آن دسته از استراتژی ها منظور نمی شود.
گام پنجم: جمع امتیازهاي جذابیت ها را محاسبه می کنیم. این کار با ضرب امتیاز هر عامل در امتیاز جذابیت در هر ردیف حاصل می شود و نشان دهنده جذابیت نسبی آن استراتژي می باشد. امتیاز بالاتر به معناي جذابیت بیشتر آن استراتژي است.
جدول امتیازدهی این ماتریس به صورت زیر می باشد:
گروهها ضرورت اهمیت استراتژی ۱ استراتژی ۲ استراتژی ۳ ….
جذابیت نمره نهایی جذابیت نمره نهایی جذابیت نمره نهایی جذابیت نمره نهایی

محدودیت هاي استفاده از ماتریس QSPM
این ماتریس همیشه نیازمند یک قضاوت همراه با بصیرت می باشد و فرض بر این است که مدیران در این خصوص آگاهی لازم را دارا هستند. میزان و امتیاز جذابیت هر چند بر مبناي اطلاعات هدف قرار داده شده است، لیکن باز هم نیازمند تصمیم همراه با قضاوت است. بحث و مذاکره جمعی مدیران – کارکنان و استراتژیستها در حین فرموله کردن استراتژي به همراه تشکیل ماتریس QSPM سبب توسعه و پیشرفت تصمیم هاي استراتژیک میشود.
• استراتژیهاي حاصل از QSPM چون بر مبناي اطلاعات مرحله اول و دوم شکل گرفته است، کیفیت نتایج آن منوط به کیفیت مراحل مذکور می باشد.
روش A.C.C.E.P.T
این روش برخلاف روش QSPM که با درنظر گرفتن نقاط قوت و ضعف و فرصت ها و تهدیدها، اولویت بندی استراتژیها صورت میگرفت، بدون درنظر گرفتن شرایط محیطی و وضع موجود سازمانی و از دید بیرونی با درنظر گرفتن پارامترهایی همچون هزینه، زمان، مقبولیت، اثربخشی و … به اولویت بندی استراتژیها کمک می کند.

با در نظر گرفتن مرحله دوم چارچوب تدوین استراتژی، یعنی مرحله مقایسه و تحلیل، استراتژیهاي شدنی و قابل اجرا درنظر گرفته میشوند و آنها در ردیف مربوط به استراتژیها قرار داده میشوند. سپس هریک از استراتژیها برای هریک از پارامترها با توجه به مطلوبیت آن پارامتر در آن استراتژی امتیازی از ۱تا ۳ به خود می گیرند.
زیاد= امتیاز ۳
متوسط= امتیاز ۲
کم= امتیاز ۱

بررسی شرایط محیطی و وضع موجود سازمان به تنهایی برای مشخص نمودن جذابیت نسبی استراتژیها کافی نیست. سازمان ها ملاحظات و محدودیت های زمانی، مالی، اجرائی و پارامترهای مدنظردیگری را در تصمیم گیری های خود لجاظ مینمایند. که این ملاحظات در ماتریس QSPMبررسی نمیگردد. چه بسا استراتژی ای از دیدگاه QSPM ایده آل باشد و قابلیت استفاده مناسبی از فرصت های پیشرو سازمان را فراهم نماید اما هزینه ها و زمان بری آن خارج از ملاحظات سازمان باشد. لذا روش A.C.C.E.P.T به عنوان مکمل QSPM پیشنهاد میگردد.
از آنجا که ماتریس QSPM شرایط محیطی و وضع موجود سازمان همچون نقاط قوت و ضعف و فرصتها و تهدیدها را درنظر میگیرد و روش A.C.C.E.P.T امکان پذیری و عواملی همچون هزینه و زمان و .. را با هدف ماکزیمم سازی همخوانی استراتژی ها با ملاحظات سازمان لحاظ مینماید. پیشنهاد می گردد تصمیمگیری جهت اولویتبندی استراتژیها، براساس مشاهدات حاصل از خروجی هردو روش درکنار هم صورت پذیرد.
بیشتر بخوانید: