کوچینگ Coaching

کوچینگ چیست؟


امروزه بهره برداری حداکثر از سرمایه های انسانی برای سازمان ها به دلایلی از جمله پیشرفت شتابان فناوری های مختلف، رقابت روز افزون، تقاضا برای افزایش تولید و کاهش هزینه ها امری گریز ناپذیر شده است. سازمان های امروزی آگاهی بیش تری نسبت به فشار رقابتی داشته و به تبع آن سازمان های موفق و پویا در تلاشند تا با تدوین و بکارگیری استراتژی های آموزشی و کسب و کار همچون مربی گری به نتایج کارآمدتری نایل آیند. پاسخگویی به نیاز بازار از اهداف بکارگیری مربی گری است. در این راستا در حال حاضر دنیای کار دیگر روش های سنتی همچون سخنرانی و … را نمی خواهد بلکه به یک مربی نیاز دارد که مشاور فرد در حین کار باشد. چون سازمان ها دیگر مشاور محض و مدرس نمی خواهند بلکه افرادی را می خواهند که از لحاظ علمی همکار و همراه کارآموزان باشند. 
دنیای امروز شاهد تغییر با سرعت بالایی است و کمبود وقت یکی از مهم‌ترین چالش‌ها به‌حساب می‌آید و استفاده بهینه از ذهن خود، مهم‌ترین کار ما محسوب می‌شود. دنیای آنلاین رو به رشد است و نحوه کار کردن شرکت‌ها و نیاز کارمندان در حال تغییر است.


کوچینگ(coaching) 
این اصطلاح با شروع استارت‌آپ‌ها جانی تازه گرفت و امروز در زمینه کسب‌و‌کار نیز از آن بهره گرفته می شود. مفهوم وجودی افرادی که امروزه کوچ‌ خوانده می‌شوند، شاید به لحاظ تاریخی به جوامع اولیه بازگردد اما کوچینگ در دوران مدرن ابتدا بیشتر در حوزه هنر و ورزش کاربرد داشت و به‌تدریج به حوزه‌های دیگر تسری پیدا کرد و افرادی که در حوزه‌های مدیریت یا مالی و موفقیت بودند از آن بهره بردند. کوچ‌ها به افرادی کمک می‌کردند که به لحاظ احساسی و روانی کاملا سالم بودند اما به کسی احتیاج داشتند که با کمک او به زندگی‌شان سروسامان بیشتری بدهند و به اهدافشان دست یابند.

کوچینگ یک گفتگوی آگاهانه و روبه‌ جلو برای توانمند کردن یک فرد یا گروه برای زیستن در بهترین حالت خود و رسیدن به نتایج فوق‌العاده در زندگی، حرفه، کسب‌ و کار یا سازمان است. این کار کمکی است برای پر کردن فاصله‌ میان اکنون و جایی که مراجعه‌کننده و کوچ می‌خواهند در آن قرار بگیرد. کوچ‌ها درواقع با مراجعه‌کننده خود شریک می‌شوند تا به آن‌ها برای طراحی و رسیدن به آنچه که تمایل دارند دست پیدا کنند کمک کنند. این استفاده‌ها به‌تدریج تبدیل به حرفه‌ای شد که ما از آن به کوچینگ یاد می‌کنیم. حضور کوچ ها معمولا به عنوان یک مربی، رهبر،کمک کننده به کسب و کارها و یک شتاب دهنده به سوی هدف مطرح می شود.


وظایف کوچ 
یک کوچ خوب بر تعیین اهداف، اولویت‌بندی آنها و انتخاب راه درست برای رسیدن به آنها تمرکز می‌کند. به این ترتیب او کمک می‌کند تا کسب‌و‌کارها بیشتر پاسخگو، هدف‌محور و رقابتی باشند. او همچنین جنبه‌های مختلفی از یک کسب‌ و‌ کار موفق و در حال اجرا؛ ازجمله اهداف فروش، استراتژی‌های بازاریابی، مهارت‌های ارتباطی، ایجاد و ساخت تیم، رهبری و … را پوشش می‌دهد. کوچ‌ها کسب‌ و‌ کارها را به‌گونه‌ای فراگیر ارزیابی می‌کنند و با این کار به تنظیم طرح، تعیین اهداف و شناسایی مراحل مورد نیاز برای رسیدن به نتایج موردنظر می‌پردازند.

یک کوچ کسب‌‌وکار وضع موجود را به چالش می‌کشد و کسب‌ و‌ کارها را وادار می‌کند تا نگاه دقیق‌تری به رویکردها، روش‌ها و تصمیمات خود داشته باشند. به این ترتیب چشم‌انداز تازه‌ای برای استراتژی‌ها و اهداف کسب‌و‌کار ترسیم می‌کند و در ازای مطرح کردن سوالات ساده‌ای در زمینه چگونگی اجرا و روند کارها، سازمان را به اتخاذ استراتژی‌های مناسب رشدشان هدایت می‌کند. یک کوچ با هدایت کسب‌و‌کارها در مسیر صحیح، در جهت حصول موفقیت آن کمک می‌کند. اغلب کسب‌و‌کارها دچار فقدان چشم‌انداز اهداف موردانتظار هستند و در طی کردن مراحلی که آنها را به موفقیت می‌رساند دچار خطا می‌شوند، اما یک کوچ شفافیت لازم برای دستیابی به این چشم‌انداز را فراهم می‌کند. آنها ایده‌های موجود را مورد تردید و پرسش قرار می‌دهند و کسب‌و‌کار را به مسیر اصلی برمی‌گردانند.

بهترین زمان برای حضور یک کوچ زمانی است که شرکت در حال تلاش برای توسعه کارکنان خود در زمینه های خاص می باشد و با وجود کارکنان با استعداد، آنها را در حد مورد انتظار نمی بیند. همچنین حضور کوچ می تواند در زمان ورود یک سیستم جدید به شرکت اثر بخش بوده و زمانی که یک گروه کوچک از کارمندان یک شرکت نیازمند به بالا بردن شایستگی خود در زمینه ای خاص می باشند کوچ می تواند با رهبری و همچنین شتاب دادن آنها در آن مسیر ، همواره همراه آنها باشد.

مطالب مرتبط